سلام من امروز می خوام داستان گند کاری یکی از دوستامو واستون بگم
اگه می خوای بدونی چی می خوام بگم به ادامه مطلب برو
ماجرا از این جا قراره که یه روز منو دوستمم سوار اتوبوس شده بودیم و به مدرسه می رفتیم من دلم برای دوستم سوخت چون دیدم کیف نیاورده و به جاش یه مشمبا آورده و فکر کردم که کتاباشو توش گذاشته یه چند لحظه گذشت دیدم که بوی بدی می آید و اطرافیان ما دما غاشونو گرفتن و رفیقم هم تو خواب و بیداری بود و رفتم تا بلیطو بدم دیدم که دیگه بویی نمیاد و گفتم لابد تو مشمبا یه چیزیه. رفتم درشو باز کردم دیدم توش آشغاله نگو دوستم قراربود آشغالا رو بذاره تو
کو چه که توی خواب و بیداری به جای کیف و آشغالارو برداشته و یه چیزی حدود۵/. ساعت تو دستاش بوده و هیچی نفهمیده حالا جالبش اینجاست که این فرد توی امتحان هوش(ریون) تستا رو ۱۰۰/ زده بود